فقط از دست تو دلگیر نبودم که شدم

فقط از شعر و غزل سیر نبودم که شدم

به رفیقان چه بگویم که رهایم کردی

سوژه ی خنده و تحقیر نبودم که شدم

پس نزن پیش همه دست مرا میمیرم

باخبر از تو نباشم به خدا میمیرم

تو قدم میزنی و شهر به هم می ریزد

انقدر ناز نکن عشوه نیا میمیرم

ماه افتاده درآ

گرمی بوسه ی نو

حال من بی تو خراب است خراب است خراب

ماه افتاده درآ

گرمی بوسه ی نو

حال من بی تو خراب است خراب است خراب

حال من بی تو خراب است خراب است خراب

ماه و خورشید تو را یک سره تمجید کنند

کشش جاذبه ات را همه تایید کنند

من که از بارش عشق تو غزل خیز شدم

بی تو آنقدر دلم سوخت که ابهام آمیز شدم

هرکسی از تو سخن گفت دلم را سوزاند

رفتی و با همه ی شهر گلاویز شدم

ماه افتاده درآ

گرمی بوسه ی نو

تلخی دلچسب شراب

حال من بی تو خراب است خراب است خراب

ماه افتاده درآ

گرمی بوسه ی نو

حال من بی تو خراب است خراب است خراب

حال من بی تو خراب است خراب است خراب