به خداحا فظي تلخ تو سوگند نشد

هرچه كردم كه كنم ترك تو،سوگند نشد

خسته از بازي تكراي ما رفتم اما به تو سوگند نشد

يه مرده ام،يه مرده ام كه گاهي نفس ميكشه

رو قلبش يه عكس قفس ميشكه

اين دل بي شرف گره خورده به دلي كه همش پاشو پس ميكشه

نگو غير ممكن شده بودنت

نگو جا نذاشتم واسه موندنت

گناهم فقط بي گناهي شده

يه چيزي اين وسط اشتباهي شده

حواست به من نيست

حواسم كجاست؟

چقدر خواسته ي من ازت نا به جاست

تو بايد بري آسموني بشي

جهنم كه جاي چشاي تو نيست

اتاقي كه من توش قدم ميزنم

يه دم خالي از ماجراي تو نيست

فقط اومدي دل هوايي كني

يا بعدش هواي جدايي كني

تمومش كن آخه تا به كي

ميخي تو دل من خدايي كني

تمومش كن

ديگه اصلا ازت خوبي نميخام

ديگه اصلا شبام نوري نميخاد

بزرگي كردي نااينجاش ممنون

تحمل كردي ما رو جاش ممنون